ایلان ماسک چگونه توییتر و شهرت خود را در ۶ ماه گذشته زیر سوال برد؟
تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۲۵۰۶۳
ایتنا - شش ماه پس از اینکه ماسک کنترل توییتر را به دست گرفت، آینده این شرکت تا این حد نامعلوم نبوده است. پس از خرید این پلتفرم رسانه اجتماعی به قیمت ۴۴ میلیارد دلار در اواخر اکتبر، به گفته ایلان ماسک ارزش توییتر در حال حاضر به حدود ۲۰ میلیارد دلار رسیده است. البته برخی معتقدند ارزش واقعی از این هم کمتر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زمانی که ایلان ماسک برای اولین بار با خرید توییتر موافقت کرد، قول داد این شرکت را «بهتر از همیشه»، با شفافیت بیشتر، رباتهای کمتر، کسب و کار قویتر و آنچه او «آزادی بیان» میخواند، بسازد.
اما شش پس از اینکه ماسک کنترل توییتر را به دست گرفت، آینده این شرکت و این پلتفرم تا این حد نامعلوم نبوده است. پس از خرید این پلتفرم رسانه اجتماعی به قیمت ۴۴ میلیارد دلار در اواخر اکتبر، به گفته ماسک ارزش توییتر در حال حاضر به حدود ۲۰ میلیارد دلار رسیده است. البته برخی معتقدند این رقم هم همچنان بالاست و ارزش توییتر کمتر از این شده است.
به گزارش ایتنا و به نقل از یورونیوز، ماسک بارها هشدار داد که توییتر ممکن است در معرض خطر ورشکستگی قرار گیرد. او بعد هم ادعا کرد که به لطف کاهش هزینهها و اخراج ۸۰ درصد از کارکنان توییتر آن را از لبه پرتگاه بازگردانده است. اما مشخص نیست که ماسک چگونه و چه زمانی میخواهد توییتر را به مسیر رشد بازگرداند. او با روزنامهنگاران و خبرگزاریهایی که مدتها در موفقیت این پلتفرم نقش مهمی داشتند، دشمنی کرده است. از طرفی هم تغییرات خطمشی، توییتر را کمتر قابل اعتماد و ناامن کرده است. این پلتفرم برای محققان غیرشفاف شده و بسیاری از تبلیغکنندگان برتر را ترسانده است.
طرح اولیه ماسک برای رشد کسب و کار توییتر از طریق استراتژی «اشتراک اصلاح شده» منجر به هرج و مرج زیادی شد.
در این مسیر، ماسک شهرت خود را هم افزایش داده است. زمانی ماسک تنها به دلیل تلاشهای نوآورانهاش برای پرتاب موشک و ساخت خودروهای الکتریکی شناخته میشد. اما او شش ماه گذشته را صرف اخبار بحث انگیز درباره سیاستها و تغییر ویژگیها در توییتر کرده است. او همچنین لیست بلندبالایی از اظهارات عجیب و غریب در حساب شخصی خود در توییتر منتشر کرده است. چندی پیش او تئوریهای توطئه و تمسخر غلنی یک کارمند معلول توییتر که مطمئن نبود از این شرکت اخراج شده یا خیر را به اشتراک گذاشته بود.
مزیت توییتر از دست رفت؟
برای سالها، چیزی که توییتر را از دیگر پلتفرمهای شبکههای اجتماعی متمایز میکرد این بود که به عنوان یک مرکز اخبار لحظهای عمل میکرد. این پلتفرم برای مردم عادی مکانی برای خواندن و حتی گفتگو با افراد مشهور، رهبران کسبوکارها و سایر خبرسازان بود. اما بسیاری از اقدامات اخیر ماسک در این پلتفرم تهدیدی برای تضعیف این هدف بوده است.
اخیرا، ماسک تیکهای آبی قدیمی را که هویت کاربران برجسته را تایید میکرد حذف کرده و گفته که برای داشتن این تیکهای آبی باید ماهی ۸ دلار پرداخت شود و به این شکل «با همه یکسان برخورد خواهد شد». او بعد هم اوایل این ماه در توییتی نوشت: «نباید استاندارد متفاوتی برای افراد مشهور وجود داشته باشد.»
اما این حرکت به جعل هویت افراد برجسته منجر شده و اعتماد به صحت و سقم اطلاعات در این پلتفرم را برای کاربران سختتر کرده است. اما کمی بعد ماسک تصمیم گرفت که از تیک آبی برای افراد مشهور خاص از جمله استفان کینگ و لبرون جیمز حمایت مالی کند. بنابراین او دقیقا همان «استاندارد متفاوتی» را که مدعی بود میخواهد از آن اجنتاب کند، دوباره پیاده کرد.
به گفته فیلیپو منچزر، استاد علوم کامپیوتر در دانشگاه ایندیانا، این سیستم راستیآزمایی پولی جدید لزوما این پلتفرم را از شر رباتها خلاص نمیکند. او ادامه داد: «شما میتوانید اکانتهای جعلی ایجاد کنید و ۸ دلار برای تیک آبی بپردازید. اگر شما کاربری دردسرساز باشید اما بودجه خوبی داشته باشید، اکنون میتوانید آسیب بیشتری نسبت به گذشته وارد کنید. در طرف مقابل هم اگر شما منبع قابل اعتماد هستید اما پول زیادی ندارید، اطلاعاتتان مانند گذشته مشاهده نخواهد شد.»
حذف تبلیغ کنندگان و کاربران
هر شبکه اجتماعیای بر اساس تواناییاش در حفظ و جذب کاربران زندگی میکند یا میمیرد و این دلیل واقعی برای نگرانی توییتر است.
تعداد زیادی از کاربران، افراد مشهور و سازمانهای رسانهای گفتهاند که قصد دارند توییتر را به دلیل تغییرات سیاست اخیر ماسک که اغلب به نظر میرسد از روی هوس و بدون هیچ اصول واقعی بوده، ترک کنند. سازمانهای رسانه بیبیسی، انپیآر و سیبیسی بعد از برچسبهای جنجالی «رسانههای با بودجه دولتی» که به گفته آنها گمراهکننده بوده، توییتر را ترک کردند.
علاوه بر این، پس از اینکه توییتر حفاظت از کاربران تراجنسیتی را از خطمشی گزارش هشدار «رفتار نفرت انگیز» حذف کرد، سنترلینک، یک سازمان غیرانتفاعی جهانی که صدها مرکز ارائه دهنده خدمات به جوامع «الجیبیتیکیو» را نمایندگی میکند اعلام کرد که دیگر از توییتر استفاده نخواهد کرد.
گزینههای جایگزینی کمی وجود دارد که ویژگی و شکل و شمایل توییتر را داشته باشند،اما فهرست رقبای تازهکار از زمانی که ماسک سکان توییتر را به دست گرفت، رو به رشد است. شرکت متا تایید کرده که در حال کار روی سرویسی است که شباهت زیادی به توییتر دارد.
تمام این هرج و مرجها متقاعد کردن تبلیغ کنندگانی را که قبلا ۹۰ درصد درآمد توییتر را تشکیل میدادند، برای پیوستن مجدد به این پلتفرم دشوار کرده است.
براساس دادههای شرکت اطلاعات بازار «سنسور تاور» تنها ۴۳ درصد از هزار تبلیغکننده برتر توییتر تا سپتامبر، یعنی یک ماه قبل از آمدن ماسک به توییتر، همچنان در ماه آوریل در این پلتفرم تبلیغ کردهاند.
ماسک ادعا کرده که از زمان آمدن او به توییتر، استفاده از این پلتفرم مدام رشد داشته و تبلیغ کنندگان به طور پیوسته به این شبکه اجتماعی بازگشتهاند. اما چون ماسک شرکت را خصوصی کرده، موظف به افشای دادههای مالی نیست.
ماسک در ماه دسامبر متعهد شده بود که از سمت مدیرعاملی توییتر کناره گیری کند. بعد هم نظرسنجی در توییتر انجام داد و میلیونها کاربر به خروج او از توییتر رای مثبت دادند. اما او همچنان به عنوان «رییس توییتر» حضور دارد.
منبع: ايتنا
کلیدواژه: ایلان ماسک توییتر میلیارد دلار افراد مشهور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.itna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ايتنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۲۵۰۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زور سرمایه به هنر نمیرسد
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این بخشی از سخنان نایبرئیس هیئتمدیره نماوا درباره اهالی سینماست که در چند روز گذشته واکنشهای بسیاری در پی داشت. اظهاراتی که پس از واکنش تعدادی از اهالی سینما با پاسخ و عذرخواهی روابط عمومی این پلتفرم همراه بود. اما این پاسخ، جواب قانعکنندهای برای اهالی سینما نیست. در این میان واکنش گسترده صنوف خانه سینما به این اظهارنظر توجهبرانگیز شد و هرکدام در بیانیههایی جداگانه خواستار رسیدگی به این موضوع شدند و روابط عمومی خانه سینما هم اعلام کرد هیئترئیسه این نهاد، بررسی موضوع سخنان این پلتفرم را به شورای صیانت خانه سینمای ایران ارجاع داده و در این شورا، درباره آن تصمیمگیری خواهد شد. اما به همین بهانه با همایون اسعدیان، کارگردان و تهیهکننده سینما، نگاهی کلانتر به گسترش پلتفرمها داشتیم و میزان دغدغهمندی آنها در حوزه فرهنگ را واکاوی کردیم و در ادامه شرایط حضور هنرمندان در پلتفرمها را بررسی کردیم که آیا در شرایطی که سینما در وضعیت خوبی به سر نمیبرد، این پلتفرمها هستند که در اولویت فعالان سینما قرار گرفتهاند؟ گفتوگوی روزنامه شرق را در ادامه میخوانید:
چند روزی است صحبت درباره اظهارات نامناسب یکی از مدیران ارشد یکی از پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی واکنشهای زیادی بین اهالی سینما داشته، فارغ از جنس ادبیات مطرحشده که حتما جای نقد دارد، بد نیست به این بهانه نگاهی به گستردگی شبکه نمایش خانگی و اقبال به این پلتفرم بین اهالی سینما و مخاطبانش داشته باشیم. پلتفرمها همزمان با دوران کرونا در ایران به سرعت میان مخاطبان فراگیر شدند و هنرمندان زیادی جذب کار در این حوزه شدند. فکر میکنید این مدیوم مسیر درستی را در این چند سال طی کرده است؟
ابتدا باید اشاره کنم باورم این است که حرفهای این مدیر محترم شاید عامدانه نبوده. شاید روی بیان کلماتش دقت نکرده است. نمیخواهم قضاوتی داشته باشم و ماجرا را صفر یا صد ببینم. انتظار همه ما این است، افرادی که در این سطح مدیریتی قرار میگیرند و در هیئتمدیره یک پلتفرم عظیم هستند، کافی بود اشاره کنند که بعضی از تهیهکنندگان یا بازیگران به تعهدشان یا اخلاقیات پایبند نیستند. در این صورت نهتنها کسی ایرادی نمیگرفت، بلکه تأیید هم میکرد. تصور ما هم این نیست که جامعه منزهی هستیم. جامعه سینما مثل تمام مشاغل دیگر طبعا ضعفها یا قوتهایی دارد. من هم خیلی خوب میدانم برخی از دوستان تهیهکننده یا بازیگر ما در ارتباط با پلتفرمها بدرفتاریها یا بداخلاقیهایی داشتهاند و این حق طبیعی یک مدیر است که از این ماجرا گلهمند باشد. همینطور که ممکن است برخی از دوستان ما هم وقتی پای پول وسط میآید هرکاری بکنند. ولی وقتی این جملات به همه اهالی سینما تسری پیدا میکند، دیگر مورد صنفی است و باید شأن حرفهمان را در نظر بگیریم و موظف هستیم از آن دفاع کنیم. صنوف و هیئتمدیره خانه سینما همگی به این ماجرا واکنش نشان دادند و این حرفها بار حقوقی داشت.
البته مجموعه نماوا عذرخواهی کرد. خودم در چند سال گذشته تنها پلتفرمی که با آن کار کردم نماوا بوده و مشخصا از مدیریت نماوا آقای میرطاووسی جز رفتار محترمانه چیز دیگری ندیدم وگرنه مجدد با این پلتفرم کار نمیکردم. این نبوده که من با این پلتفرم پدرکشتگی داشته باشم و از این جهت واکنشی نشان بدهم. اما واقعیت این است که جهان آینده، جهان تصویر و ویاودیهاست. ما الان دو، سه پلتفرم خوب داریم و همینطور روز به روز به تعدادشان اضافه میشود. بخش عظیمی از تأمین مالی اهالی سینما و تصویر در آینده از طریق همین پلتفرمها خواهد بود. نه اینکه سینما از بین خواهد رفت، در سینما تعداد محدودی فیلم ساخته میشود و تعدادی از اعضا در آن کار میکنند، اما حجم کاریای که این پلتفرمها برای اهالی سینما ایجاد میکنند، قابل مقایسه با تولید فیلم نیست. در دو سال کرونا اگر پلتفرمها نبودند واقعا اهالی سینما وضعیت بدی پیدا میکردند، چراکه در آن مقطع فقط پلتفرمها بودند که سریال میساختند و طی دو سال اگر اشتباه نکنم چیزی حدود ۳۴ سریال توسط دو پلتفرم تولید شد. ما باید از ورود این سرمایهها به این عرصه استقبال کنیم. بهشخصه وقتی متوجه میشوم یک پلتفرم تازه به جمع پلتفرمها اضافه میشود، خوشحال میشوم. میدانم سرمایه زیادی پشت آن است و دیگر بحث ساخت یک فیلم نیست. بحث صدها میلیارد سرمایه است. نه تنها باید استقبال کنیم، بلکه باید تلاش کنیم بمانند، ریشه بدوانند و بتوانند خوراک فرهنگی برای اقشار مختلف مردم فراهم کنند. اما طرف دیگر باید برای دوستانی که صاحب سرمایه هستند مواردی تعریف شود. میدانیم که سرمایه، قدرت میآورد و قدرت سرمایه آنقدر زیاد است که برخی فکر میکنند میتوانند هر گونه رفتاری داشته باشند. باید این را در نظر گرفت که این قدرت سرمایه در عرصه فرهنگ و هنر بدون تعامل با اهالی فرهنگ و هنر موفق نخواهد بود و قطعا در این رودررویی سرمایه شکست میخورد. همینطورکه در رودررویی صداوسیما با هنرمندان، صداوسیما مخاطبش را از دست میدهد و اگر هنرمندانی که میتوانند مخاطب را جذب کنند و بین مردم ریشه دارند و مخاطب دارند، با صداوسیما قهر کنند، بازنده صداوسیما است. این اتفاق میتواند دقیقا برای پلتفرمها هم تکرار شود. اگر دچار این باور شوند که قدرت سرمایه است و اگر پول بدهید، هنرمندان همه کاری میکنند، قطعا اشتباه بزرگی میکنند. واقعیت هم این است که تا به امروز چنین رفتارهایی از مدیران پلتفرمها ندیده بودیم. ممکن است در ذهنیتشان این باور وجود داشته، اما حداقل به این شکل بیان نشده بود. عذرخواهی و پوزشخواهی نماوا را در آن بیانیه به فال نیک میگیرم. یعنی فکر میکنم خود دوستان هم در مجموعه مدیریتی آنجا این نگاه را قبول ندارند و نمیپسندند. ظاهرا منظورشان یک پروژه بوده، ولی من فکر میکنم هیجانزده شدهاند و همه ما را به یک چوب زدهاند و طبیعی هم بود چنین واکنشهایی را از سمت هنرمندان در پی داشته باشد.
در بین صحبتها به وضعیت نابسامان سینما اشاره کردید. میدانیم که دستکم در دو سال گذشته رونق گیشه سینما تنها با تعداد اندکی فیلم آن هم از جنس کمدی اتفاق افتاد و در این شرایط بسیاری از اهالی سینما تمایلی به حضور در این عرصه ندارند و بخشی از این دلزدگی، ظاهرا تکصدایی یا واگذاری عرصه به ساخت فیلمهای کمدی در سینماست.
صحبتکردن درباره سینما با صحبتهایی که شما اشاره کردید کمی پیچیده است. ما در دو سال گذشته و مشخصا سال گذشته از جهت گیشه رونق خوبی را تجربه کردیم. اما این رونق محصول نهایتا پنج فیلم بود. صاحبان سالنهای سینما خوشحال هستند، چون در واقع توانستند ضرر دوران کرونا را جبران کنند و این تعداد فیلم کمدی برای آنها سودده هم بوده است. اما پنج فیلم کلیت سینما نیست. ما نمیتوانیم خوشحال باشیم که چهار فیلم ۸۰۰ میلیارد فروختهاند و در کنارش مثلا ۵۰ تا فیلم روی هم ۲۰۰ میلیارد فروختهاند. این یعنی ضرر سینما. بحثم فقط فیلم اجتماعی نیست. فیلمهای عاشقانه، پلیسی، معمایی را هم از دست دادیم. از ژانرهای دیگر غافل شدیم.
البته بخشی از انتقادها از سمت فیلمسازان در یکی، دو سال گذشته بهدلیل ندادن پروانه ساخت به فیلمهای اجتماعی است.
اینجا نمیتوانیم یک جا را مقصر بدانیم و بگوییم که اگر اینجا درست رفتار میکرد، همهچیز درست پیش میرفت. اگر بگوییم شورای پروانه ساخت سختگیری میکند، جواب آنها هم این است که کدام کارگردان نامی ما فیلمنامه داده و ما رد کردهایم؟ موضوع اینجاست که فیلمنامهای ارائه نمیشود. باید بررسی کنیم چرا فیلمنامه به شورای پروانه ساخت ارائه نمیشود؟ از طرف دیگر، هزینه تولید فیلم به شدت بالا رفته است. یک فیلم با کمترین هزینه در شرایط فعلی، حداقل ۲۵ میلیارد تومان هزینه دارد و این یعنی۷۰، ۸۰ میلیارد تومان فروش برای اینکه بتواند به پولش برسد. تنها فیلمهایی که فروش بالای نوروز را به خودشان اختصاص دادند، فیلمهای کمدی بودند. فیلمهایی در ژانرهای دیگر مثل «بیبدن» یا «مست عشق» با وجود اینکه مخاطب دارند، بعید میدانم به فروش فیلم «تمساح خونی» برسند و اگر فیلمهای دیگر در گیشه پاسخگو نیستند، به این دلیل است که هزینه تولید بالا رفته. این هزینه تولید چطور بالا رفته است؟ یک بخش از آن شرایط کشور است و تورم وحشتناکی که بهخاطر آن همه چیز بالا رفته. دستمزد بازیگران به شدت بالا رفته است. اتفاقا در این موضوع پلتفرمها مقصر هستند. همین افرادی که امروز به بازیگران حمله میکنند، خودشان برای اینکه مخاطبان بیشتری جذب کنند، بازیگران مطرح را جذب کردند و دستمزدهای عجیب و غریب پرداخت کردند. یک بار تلویزیون سالها قبل این کار را انجام داد و یک جهش در دستمزدها ایجاد کرد. در چند سال گذشته هم پلتفرمها این کار را انجام دادند و هزینهها را در سینما بالا بردند. بازیگران در سریال حیرتانگیز دستمزد میگیرند و طبیعتا برای یک فیلم سینمایی پرداخت رقمهای بالا به بازیگران ممکن نیست. اما موضوع مهم این است که تحولاتی در کشور اتفاق افتاده که این تحولات جامعه ما را ۱۰ پله جلو برده است. خیلی از فیلمسازان ما دچار سردرگمی هستند. فیلمنامهای که دو سال پیش برای آنها جذاب بوده، امروز حس میکنند موضوعیت ندارد. جامعه آنچنان دچار تحول شده که عملا فیلمسازان را سردرگم کرده است. اگر بسیاری از فیلمسازان ما فیلمنامه به شورای پروانه ساخت نمیدهند، به این دلیل است که نمیدانند باید چه کار کنند. اگر نتوانیم توقع فرهنگی مردم را برآورده کنیم، شکست میخوریم. نمیدانیم چه چیزی بسازیم که پاسخگوی زمانه ما باشد و این یک معضل دیگر است.
پس فکر نمیکنید در این شرایط پلتفرمها در مقابل سینما ایستادهاند.
من معتقد نیستم سینما در مقابل پلتفرمها از بین رفته است. سینما تبدیل میشود به یک مراسم. تبدیل میشود به یک ضیافت. فردی که از خانه بیرون میآید و هزینه میکند و سینما را انتخاب میکند، تمایل به دیدن فیلم مفرح در سینما دارد. در شرایطی که حال روحی و اجتماعی مردم خوب نیست و مرتب داریم با مشکلات دست و پنجه نرم میکنیم، مخاطب سینما این زمان را برای دیدن فیلم کمدی صرف میکند. برای اینکه دو ساعت حواس مخاطب به چیز دیگری غیر از مشکلاتی که روزمره با آن دست و پنجه نرم میکند پرت شود.
حالا اگر همین دو ساعت، دردهای خودش را در فیلم هم ببیند قطعا سینما برایش وسوسهانگیز نیست. ما قبلا هم این وضعیت را داشتیم. هر وقت شرایط روحی و روانی جامعه خوب بوده فیلمهای اجتماعی خیلی خوب پاسخ داده و درست در شرایطی که وضع روحی جامعه بد است اتفاقا فیلمهای اجتماعی جواب نمیدهد. اصلا باور نمیکنم که این فیلمهای کمدی ما باعث شده فیلمهای اجتماعی فروش نرود. فیلمهای جدی ما در غیاب فیلمهای کمدی همینقدر فروش میرود. چون اساسا تمایل برای دیدن آن فیلمها وجود ندارد. واقعیت این است سال گذشته فیلمهایی که در جشنواره دیدم یک شکست سنگین برای فیلمهای جدی خواهد بود. نمونهاش را در هفت، هشت فیلمی که در عید اکران شد دیدیم. به جز فیلم «تمساح خونی» و «بیبدن» باقی فروشها شکست خوردهاند. نمیتوانم بگویم این میان مقصر «تمساح خونی» است. امسال هم تا آخر سال هفت، هشت فیلم کمدی داریم که سالنداران از فروش این فیلمها راضی خواهند بود. اما این کلیت سینما نیست. کلیت سینما در معرض خطر است.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900027